کد مطلب:212672 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:84

جمیل بن دراج
ثقه و جلیل القدر و وجه الطائفه، از اصحاب حضرت صادق و موسی بن جعفر علیهماالسلام و از اصحاب اجماع است. [1] .

شیخ كشی روایت كرده كه فضل بن شاذان بر ابن ابی عمیر وارد شد، در حالی كه او در سجده بود و سجده را بیسار طول داد. چون سر از سجده برداشت صحبت طول سجده به میان آمد. ابن ابی عمیر گفت: اگر سجده جمیل به دراج را می دیدی سجده مرا طولانی نمی شمردی، همانا من روزی نزد جمیل بن دراج رفتم و او را به حال سجده یافتم. او سجده خود را بسیار طول داد. چون سر برداشت گفتم: سجده را طولانی نمودید؟ جمیل گفت: اگر سجده معروف به خربوذ را دیده بودی سجده مرا سهل می شمردی. [2] .

نویسنده گوید: علامه مجلسی (ره)، در «صلوة بحار» بابی به عنوان - «باب فضل السجود و اطالته» - باز نموده و روایات بسیاری در فضیلت سجده و سجده طولانی نقل كرده كه ما به چند روایت آن اشاره می كنیم:

طول دادن سجده از دین ائمه و اوابین است؛ و عملی است كه بر شیطان بسیار گران است؛ و گناهان را می ریزد، همچنان كه باد برگ درخت را می ریزد؛ و نزدیك كننده بنده است به خدا.

از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده كه مردی خدمت رسول اكرم (ص) آمد و عرضه داشت: به من كاری بیاموزید كه خداوند مرا دوست بدارد، و مردم نیز مرا دوست بدارند، و خداوند مالم را زیاد و بدنم را سالم بگرداند و عمرم را طولانی سازد، و مرا با شما



[ صفحه 135]



محشور فرماید. حضرت فرمود: این شش تقاضا است كه احتیاج به شش عمل دارد و در گرو شش چیز است:

اول - اگر بخواهی خدا تو را دوست بدارد، از او بترس و از معصیت و نافرمانی او خودداری كن. دوم - اگر بخواهی مردم تو را دوست بدارند، به آنان نیكی كن و به مال و ثروتشان چشمداشت نداشته باش. سوم - اگر بخواهی مالت زیاد گردد. زكات بده. چهارم - اگر بخواهی بدنت سالم باشد. صدقه بده. پنجم - اگر بخواهی عمرت طولانی گردد، صله رحم كن. ششم - اگر بخواهی با من محشور گردی، سجده در پیشگاه خدای واحد قهار را طولانی كن. [3] .

ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده كه حضرت به وی فرمود: ای ابومحمد! بر شما باد به ورع و جدیت و راستگویی و رد امانت و خوشرفتاری با كسی كه با شما رفاقت می كند و طول دادن سجده كه از سنن توبه كنندگان است. [4] .

محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روایت كرده كه حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: سجده را طولانی كنید كه عملی بر شیطان دشوارتر از سجده نیست كه ببیند فرزند آدم سجده می كند و بدین وسیله اطاعت كرده و نجات یافته است، و خودش از سجده سرپیچی و نافرانی كرده است. [5] .

شیخ صدوق (ره)، در مجالس، از ابی جعفر عطار از امام صادق (ع) روایت كرده كه مردی خدمت رسول اكرم (ص) آمد و عرض كرد: یا رسول الله، گناهانم زیاد شده و عملم ضعیف، رسول خدا (ص) فرمود: سجده زیاد به جا آور كه سجده گناهان را می ریزد، همچنان كه باد برگ درخت را می ریزد. [6] .

از امام صادق (ع) سؤال شد كه چرا پروردگار عالم، ابراهیم (ع) را خلیل خودش قرار داد؟ فرمود: به واسطه زیاد سجده كردن. [7] .

ابن ابی عمیر، از معاویة بن عمار، روایت كرده كه گفت: از حضرت صادق (ع) شنیدم كه فرمود: هنگامی كه بنده سجده را طولانی می كند، در محلی كه كسی او را نبیند شیطان



[ صفحه 136]



می گوید: واویلاه، بنی آدم اطاعت كردند، و من معصیت نمودم. آنان سجده كردند، و من از سجده امتناع ورزیدم. [8] .

ابن ابی عمیر، از هشام، از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه حضرت فرمود: عده ای محضر رسول اكرم (ص) شرفیاب شدند و عرضه داشتند: یا رسول الله، از طرف پروردگار بهشت را برای ما ضمانت فرما. رسول خدا (ص) فرمود: به شرط آن كه به طول سجده با من همراهی كنید. آنان قبول كردند، پیغمبر نیز بهشت را ضمانت فرمود. [9] .

عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) روایت كرده كه مردی بر پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله، هنگامی كه آن حضرت مشغول به تعمیر یكی از حجره هایش بود، وارد شد و عرضه داشت: یا رسول الله، اجازه می فرمایی این كار را من انجام دهم؟ فرمود: انجام ده. موقعی كه فارغ شد، حضرت فرمود: حاجتت را بخواه. عرض كرد: بهشت پیغمبر (ص) سر به زیر افكند و سپس فرمود: ای بنده خدا! با طول دادن سجده، به من كمك كن. [10] .

در روایتی آمده است كه مردی خدمت امام هفتم (ع) رسید، دید غلام سیاهی مقراض به دست گرفته، و گوشت زادی كه بر پیشانی آن حضرت از كثرت سجده پیدا شده بود، قطع می كرد. [11] .

در صلوات بر آن حضرت زائران می خوانند: «حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة» - هم پیمان سجده های طولانی و اشك های بسیار -

در خبری، مأمون، چهره حضرت موسی علیه السلام را، به هنگام ورود بر هارون الرشید، این گونه تصویر می كند: «اذ دخل شیخ قد نهكته العبادة كانه شن بال قد كلم السجود وجهه و انفه»، وارد شد بر پدرم، پیرمردی كه صورتش از بیداری شب و عبادت، زرد و متورم شده بود و عبادات او را رنجور و لاغر كرده بود، به حدی كه ماند مشك پوسیده شده بود، و كثرت سجده صورت و بینی او را مجروح كرده بود. [12] .

در طول سجده، عده ای از بزرگان اصحاب، مانند ابن ابی عمیر [13] ، به آن بزرگوار



[ صفحه 137]



اقتدا كرده بودند.

فضل بن شاذان گوید: وقتی به عراق وارد شدم. دیدم شخصی رفیقش را مورد سرزنش قرار داده بود و می گفت: تو مردی هستی صاحب عیال و محتاج به كسب و كار و من بیم آن دارم كه در اثر طول سجده نابینا گردی و از كار بیفتی. رفیقش به وی پاسخ داد: وای بر تو! چقدر مرا سرزنش می كنی؟ اگر بنا بود طول سجده باعث كوری كسی شود، باید ابن ابی عمیر نابینا شده باشد، چه او پس از نماز صبح برای سجده شكر، پیشانی بر زمین می گذاشت و تا ظهر سر از سجده بر نمی داشت. [14] .

در كافی، از جمیل بن دراج، روایت شده كه گفت: شنیدم كه امام صادق (ع) فرمود: چون جان به اینجا رسید (و با دست به گلویش اشاره كرد)، برای عالم توبه نیست سپس این آیه را قرائت فرمود: «انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة» [15] - قبول توبه بر خدا فقط نسبت به كسانی است كه از وی نادانی بدی می كنند. [16] .

و نیز امام صادق (ع) فرمود: خدا به چیزی بهتر از اداء حق مؤمن عبادت نشود. [17] .

و همچنین جمیل می گوید كه شنیدم كه امام صادق (ع) می فرمود: از جمله آن چه خدای عزوجل مؤمن را بدان اختصاص داده این است كه او را شناسا و قدردان احسان برادران خود نماید، اگر چه كم باشد. و احسان به كمیت زیاد، نیست؛ از این رو خدای عزوجل در كتابش فرماید: «و یؤثرون علی انفسهم و لو كان بهم خصاصة و من یوق شح نفسه فاولئك هم



[ صفحه 138]



المفلحون» [18] - اگر چه تنگدست و در مضیقه باشند دیگران را بر خود ترجیح دهند و آنان كه بخل خود را نگهدارند، آنان رستگارانند - و هر كه را خدای عزوجل به این خصلت شناخت، او را دوست دارد و هر كه را خدای تبارك و تعالی دوست داشت، مزدش را روز قیامت بدون حساب دهد. سپس حضرت صادق (ع) فرمود: ای جمیل! این حدیث را به برادرانت بگو كه موجب تشویق آنان به احسان است. [19] .

جمیل بن دراج برادری به نام نوح بن دراج داشت كه قاضی بوده و به گفته عده ای، از اصحاب شمرده شده و دارای اعتقادی صحیح بوده است. [20] .

جمیل در ایام حضرت رضا علیه السلام وفات كرد. از او اصل و كتابی به جا ماند كه گروه بسیاری آن را روایت كرده اند. [21] .

علامه مامقانی می فرماید: قبر جمیل در طارمیه، كنار دجله، محاذی سمیكه، و معروف به جمیل بن الكاظم است. [22] .



[ صفحه 139]




[1] فهرست شيخ طوسي، ص 80 - رجال نجاشي، ص 92 - خلاصةالاقوال، علامه حلي، ص 18.

[2] رجال كشي، ص 217.

[3] بحارالانوار، ج 85، ص 164.

[4] بحارالانوار، ج 85، ص 166 - وسائل الشيعه، ج 4، ص 981.

[5] بحارالانوار، ج 85، ص 161 - وسائل الشيعه، ج 4، ص 980.

[6] امالي صدوق، مجلس 75، ح 11، ص 404 - بحارالانوار، ج 85، ص 162.

[7] بحارالانوار، ج 85، ص 163.

[8] بحارالانوار، ج 85، ص 163 - وسائل الشيعه، ج 4، ص 978.

[9] بحارالانوار، ج 85، ص 164.

[10] بحارالانوار، ج 85، ص 165 - وسائل الشيعه، ج 4، ص 978.

[11] بحارالانوار، ج 85، ص 166.

[12] بحارالانوار، ج 48، ص 130.

[13] جناب محمد بن ابي عمير دانشمندي عظيم المنزله و جليل القدر، و از اصحاب اجماع شمرده شده، و عامه و خاصه تصديق وثاقت و جلالت او را نموده اند. او عابدترين و پارساترين مردم زمانش بود، و او را افضل واقفه از يونس شمرده اند.

ابن ابي عمير درك محضرت حضرت موسي بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد عليهم السلام را نموده است. او 94 كتاب تصنيف كرده و رنج هاي زيادي در زمان رشيد و مأمون ديده، و ساليان دراز در زندان بوده، و تازيانه بسيار خرده كه قبول مسند قضاوت كند و نكرده. از او اسامي شيعيان عراق را خواستند، نگفت او را صد تازيانه زدند كه آن اسامي را بگويد، نزديك شد كه نام ببرد، ناگاه صداي محمد بن يونس بن عبدالرحمن در گوشش پيچيد كه گفت: «يا محمد بن ابي عمير، اذكر موقفك بين يدي الله»، ابن ابي عمير! جايگاهت را در پيشگاه خدا ياد آر. لا جرم اسمي نبرد و زياده از صد هزار درهم داد تا از زندان خلاص شد. (تحفة الاحباب، ص 310).

[14] اختيار معرفة الرجال، جزء 6، شرح حال محمد بن ابي عمير، ص 591.

[15] سوره نساء، آيه 17.

[16] اصول كافي، ج 1، ص 37.

[17] اصول كافي، ج 2، ص 136.

[18] سوره حشر، آيه 9.

[19] اصول كافي، ج 2، ص 165.

[20] رجال كشي، ص 217 - رجال نجاشي ص 92 - فهرست شيخ طوسي، ص 65 و ص 80 - خلاصة الاقوال علامه حلي، ص 18.

[21] رجال نجاشي، ص 92.

[22] تنقيح المقال، ج 1، ص 232.